زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه
 

عوامل فزونی شیعیان در عصر عباسیان





تشیع در عصر عباسیان از توسعه روز افزونی برخودار بود، این مسئله علل و عواملی داشت که به بخشی از آن از جمله اتحاد هاشمیان در عصر بنی‌ امیه و ایجاد فرصت برای شیعه در زمان زوال حکومت امویان و مهم‌ترین دلیل گسترش تشیع، ‌در عصر عباسیان مهاجرت و پراکنده شدن سادات و علویان در سرزمین‌های مختلف اسلامی بود که به آنها اشاره می‌کنیم.


۱ - علل افزونی شیعیان در عصر عباسیان



تشیع در عصر عباسیان از توسعه روز افزونی برخودار بود، این مسئله علل و عواملی داشت که به بخشی از آن اشاره می‌کنیم.

۱.۱ - اتحاد هاشمیان در عصر بنی‌امیه


در عصر بنی امیه،‌ هاشمیان اعم از عباسیان و علویان، متحد بودند و از زمان هشام که تبلیغات عباسیان شروع شده بود و با قیام زید و پسرش یحیی هماهنگی داشت، بر اساس مبانی تشیع کار خود را آغاز کرده بودند؛ چنان که ابو‌الفرج اصفهانی می‌گوید:
«آن هنگام که ولید بن یزید، خلیفه اموی، کشته شد و میان مروانیان اختلاف افتاد، ‌مبلغان و داعیان بنی‌هاشم به نواحی مختلف رفتند و نخستین چیزی که آنان اظهار می‌کردند، افضلیت علی بن ابی‌طالب و فرزندانش و مظلومیت آنان بود».
منصور عباسی یکی از راویان حدیث غدیر بود.
[۱] اصفهانی، ابو‌الفرج، مقاتل الطالبین، ص۲۰۷، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶ هـ.
لذا بعضی از نیروهای عباسیان وقتی که سیاست آنان را در قبال علویان دیدند، آن را نپذیرفتند و با عباسیان اختلاف پیدا کردند، شخصی مثل ابو‌سلمه خلال که داعی الدعاة عباسیان در عراق بود، به سبب تمایل به علویان، ‌توسط عباسیان کشته شد، اگر چه این شخص شیعه اعتقادی نبود، گرایش او را به خاندان پیامبر نمی‌توان انکار کرد، ‌به خصوص که از قبیله حمدان و از ساکنان کوفه بود.
در میان قبایل قحطانی سابقه تشیع در قبیله حمدان از همه جلو‌تر بود؛ چنان که سید‌محسن امین او را جزو وزرای شیعه به حساب آورده است، حتی در ابتدا خود عباسیان نیز از اظهار محبت نسبت به ذریه پیامبر ابایی نداشتند؛ چنان که نوشته‌اند:
«آن هنگام که سر مروان بن محمد، آخرین خلیفه اموی را نزد ابو‌العباس سفاح آوردند سجده‌ای طولانی کرد، آنگاه سر برداشت و گفت: حمد، ‌خدایی را که مرا بر تو پیروز کرد، اکنون غم ندارم که چه زمانی بمیرم، چون در مقابل حسین و برادران و یارانش، دویست نفر از بنی‌امیه را کشتم، در مقابل پسر عمویم، زید بن علی، استخوان‌های هشام را سوزاندم، در مقابل برادرم ابراهیم، ‌مروان را کشتم».
[۵] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۳، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ.
[۶] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۴، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ

بعد از این که حکومت عباسیان تثبیت شد، ‌میان آنان و خاندان پیامبر و شیعیان فاصله افتاد، از زمان منصور عباسی، عباسیان نسبت به ذریه پیامبر، راه و روش امویان را در پیش گرفتند، بلکه در عداوات و دشمنی با عترت پیامبر از بنی امیه پیشی گرفتند.

۱.۲ - پایان عصر اموی و توسعه تشیع


پایان عصر اموی و روی کار آمدن عباسیان و جنگ و نزاع میان آنان، ‌فرصتی را پیش آورد تا امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) که در رشته‌ها و علوم متفاوت شاگرد تربیت کرد؛ دانشمندان برجسته‌ای چون هشام بن حکم، ‌محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، ‌هشام بن سالم مؤمن طاق، مفضل بن عمر، جابر بن حیان و ... در محضر آن حضرت رشد یافتند، به تعبیر شیخ مفید، ثقات آنها بالغ بر چهار هزار نفر بودند. از نقاط مختلف سرزمین پهناور اسلامی، ‌به محضر امام صادق (علیه‌السّلام) می‌آمدند، ‌کسب فیض می‌کردند و شبهات خود را بر طرف می‌کردند، شاگردان آن جناب در شهرها و مناطق مختلف پراکنده بودند و طبیعی است که اینان موجب توسعه تشیع در مناطقی که پایشان به آن جا می‌رسید.

۱.۳ - مهاجرت علویان


یکی از مهم‌ترین علل گسترش تشیع، ‌در عصر عباسیان مهاجرت و پراکنده شدن سادات و علویان در سرزمین‌های مختلف اسلامی است، اینان غالباً کیشی جز تشیع نداشتند، اگرچه تعدادی از آنان بر مرام زیدی می‌رفتند؛ حتی به نقل از منابع، ‌ناصبی نیز در میان سادات می‌شده است، به طور قاطع می‌توان گفت عمدتاً شیعه بوده‌اند و گرفتاری آنان به دست حکومت‌های ضد شیعه، ‌دلیل روشن آن است.

۱.۳.۱ - سادات در اکثر مناطق


سادات در اکثر مناطق سرزمین‌های اسلامی، ‌از ماوراء النهر و هند گرفته تا آفریقا پخش بودند، اگر چه این مهاجرت‌ها از زمان حجاج شروع شده بود، در زمان عباسیان به سبب قیام‌های که از سوی علویان بر پا می‌شد و غالباً با شکست مواجه می‌گشت، ‌شتاب بیشتری داشت.

۱.۳.۲ - حکومت علویان طبرستان


شمال ایران و مناطق صعب العبور گیلان و مازندران و کوهستان‌ها و سرزمین‌های دور افتاده خراسان، مکان‌های امنی برای علویان به شمار می‌رفت، نخستین بار در عصر‌ هارون الرشید، یحیی بن حسنی به مازندران که در آن زمان طبرستان نام داشت، رفت، با این که او قدرت یافته و کارش رونق گرفته بود،‌ هارون توسط وزیرش، فضل بن یحیی با امان نامه‌ای توانست وی را وادار به پذیرش صلح کند. پس از او علویان زیادی بدان سامان آمدند و تشیع در آن جا روز به روز توسعه یافت و مردم آن جا نخستین بار توسط علویان پذیرای اسلام شدند، تا این که در نیمه دوم قرن سوم هجری حکومت علویان طبرستان توسط حسن بن زید علوی تشکیل شد، در این زمان آن جا مکان مناسبی برای سادات به شمار می‌رفت؛ ‌چنان که ابن اسفندیار می‌گوید: «...در این وقت به عدد اوراق اشجار، سادات علویه و بنو‌هاشم از حجاز و اطراف شام و عراق به خدمت او رسیدند؛ در حق همه مبرت فرمود و چنان شد که هر وقت پای در رکاب آورد سیصد نفر علوی شمشیر کشیده گرداگرد او بودند».
[۱۲] مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۲۹۰، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳.


۱.۳.۳ - ولایت عهدی امام رضا


آنگاه که امام رضا (علیه‌السّلام) توسط مأمون به ولایت عهدی برگزیده شد، برادران و نزدیکان آن حضرت رو به سوی ایران نهادند؛ چنان که مرعشی می‌نویسد: «سادات از آوازه ولایت و عهدنامه مامون که بر حضرت امام پناهی داده بود، روی بدین طرف نهادند و او را بیست و یک برادر دیگر بودند؛ این مجموع برادران و بنو اعمام از سادات و حسنی به ولایت ری عراق رسیدند.
و چون سادات خبر غدر مامون که با حضرت رضا کرد، شنیدند پناه به کوهستان دیلمستان و طبرستان بردند و بعضی بدان جا شهید گشتند و مزار و مرقد ایشان مشهور و معروف است و چون اصفهبدان مازندران در اوایل که اسلام قبول کردند شیعه بودند و با اولاد رسول (علیهم‌السّلام) حسن اعتقاد داشتند، سادات را در این ملک مقام آسان تر بود».
[۱۳] مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۲۷۷، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳.
[۱۴] مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ۲۷۸، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳

پس از شکست قیام شهید فخ، حسین بن علی حسنی در عصر خلافت‌ هادی عباسی، ادریس بن عبدالله، برادر محمد نفس زکیه به آفریقا رفت و در آن جا مردم از طراف او جمع شدند و او حکمت ادریسیان مغرب را پایه گذاری کرد. هر چند دیری نپایید که توسط عمال خلافت مسموم شد، فرزندان او حدود یک قرن در آن جا حکومت کردند. از این رو سادات متوجه آن سامان بودند، بدین سبب متوکل عباسی نامه‌ای به والی مصر نوشت که سادات علوی را با پرداختن سی دینار به هر مرد و پانزده دینار به هر زن اخراج کند، اینان به عراق منتقل شدند و از آنجا به مدینه اعزام شدند.
[۱۶] متز، ادام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۸۳، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴.

منتصر نیز به والی مصر نوشت: «هیچ علوی متصدی ملکی نشود، بر اسب سوار نگردد، از پایتخت به نقطه دیگری نرود و بیش از یک برده نداشته باشد».
[۱۸] متز، ادام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۸۳، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴.


۱.۳.۴ - جایگاه علویان نزد مردم


علویان به سرعت در میان مردم جایگاه خاصی پیدا می‌کردند، به حدی که می‌توانستند در مقابل حکومت قد علم کنند؛ چنان که مسعودی نقل می‌کند: «در حدود سال ۲۷۰ هـ، یکی از طالبیان به نام احمد بن عبدالله در منطقه صعید مصر دست به قیام زد، ولی در نهایت به دست احمد بن طولون شکست خورد و کشته شد».
[۲۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۳۲۶، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ.

بدین ترتیب علویان مهم‌ترین رقیب خلافت عباسی به شمار می‌رفتند، در سال ۲۸۴ معتضد خلیفه عباسی تصمیم گرفت که دستور دهد، معاویه را بر منبرها لعن کنند، در این خصوص فرمانی نوشت، ولی وزیر وی او را از بلوای عامه ترساند، معتضد گفت: «شمشیر در میانشان می‌نهم»، وزیر پاسخ داد: «آنگاه با این طالبیان چه خواهی کرد که از هر سو خروج می‌کنند و مردم به سبب دوستی خاندان پیغمبر هواخواهشان هستند؟ این فرمان تو ستایش و پذیرشی از ایشان خواهد بود و چون خلق بشنوند بیشتر طرفداری‌شان خواهند کرد».
علویان در هر منطقه‌ای که ساکن می‌شدند، مورد احترام مردم بودن، بدین سبب مردم پس از مرگشان بر سر قبورشان مزار و بارگاه می‌ساختند و در حال حیات‌شان اطراف‌شان جمع می‌شدند؛ وقتی محمد بن قاسم علوی در عصر خلافت معتصم به خراسان رفت، در زمان کوتاهی حدود چهل هزار نفر اطرافش گرد آمدند و او را در قلعه بسیار محکمی جای دادند.
[۲۲] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۴، ص۶۰، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ.

از سوی دیگر علویان علاوه بر این که مردمانی پاک‌دامن و پرهیزگار بودند، در حالی که حاکمان اموی و عباسی فسق‌شان برای مردم روشن بود، مظلومیت‌شان آنان را محبوب القلوب کرده بود؛ چنان که مسعودی نقل کرده است: «در سالی که یحیی بن زید شهید شد، هر نوزادی که در خراسان متولد شد، نامش را یحیی یا زید گذاشتند».
[۲۳] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۳۶، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ


۲ - پانویس


 
۱. اصفهانی، ابو‌الفرج، مقاتل الطالبین، ص۲۰۷، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶ هـ.
۲. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۴۰، دارالکتیب العلمیه، بیروت، ط اول، ۱۴۱۷ ه.    
۳. امین، سید محسین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۸۶.    
۴. امین، سید محسین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۸۶.    
۵. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۳، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ.
۶. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۸۴، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۱۱ هـ
۷. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۷۹.    
۸. ابن عنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۷۱، الحیدریة، ‌نجف، ۱۹۶۱.    
۹. ابن عنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۰۰، الحیدریة، ‌نجف، ۱۹۶۱.    
۱۰. ابن عنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۵۳، الحیدریة، ‌نجف، ۱۹۶۱.    
۱۱. اصفهانی، ابو‌الفرج، مقاتل الطالبین، ص۳۹۰-۳۹۵، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶-۱۳۷۴ ه.    
۱۲. مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۲۹۰، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳.
۱۳. مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ص۲۷۷، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳.
۱۴. مرعشی، ظهیر الدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، ۲۷۸، نشر گستره، تهران، ۱۳۶۳
۱۵. اصفهانی، ابو‌الفرج، مقاتل الطالبین، ص۴۰۶-۴۰۹، منشورات الشریف الرضی، قم، ۱۴۱۶-۱۳۷۴ ه.    
۱۶. متز، ادام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۸۳، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴.
۱۷. کندی، محمد بن یوسف، الولاة و القضاة، ص۱۴۹.    
۱۸. متز، ادام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۸۳، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴.
۱۹. کندی، محمد بن یوسف، الولاة و القضاة، ص۱۵۳.    
۲۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۴، ص۳۲۶، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ.
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۸، ۱۸۲.    
۲۲. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۴، ص۶۰، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ.
۲۳. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۳۶، منشورات موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ط اولی، ۱۴۱۱ هـ


۳ - منبع


سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «گسترش تشیع در عصر عباسیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۹.    


رده‌های این صفحه : تاریخ تشیع | تاریخ خلفا | عباسیان




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.